نام پهلوانی پدر دستان و جد رستم. (آنندراج) : بسکه در اصطبلش آمد تاخت اسب خویش را در تلاش منصب میرآخوری سام سوار. سعید اشرف (از آنندراج). رجوع به سام شود
نام پهلوانی پدر دستان و جد رستم. (آنندراج) : بسکه در اصطبلش آمد تاخت اسب خویش را در تلاش منصب میرآخوری سام سوار. سعید اشرف (از آنندراج). رجوع به سام شود
شهسوار. کسی که در سواری اسب و غیر آن ماهر است. (فرهنگ نظام). شهسوار و فارس و راکب بزرگوار و باعظمت. (ناظم الاطباء). فرد ممتاز در سواری: ای شاه سوار ملک هستی سلطان خرد به چیره دستی. نظامی. کین شاه سوار شیرپیکر روی عربست و پشت لشکر. نظامی. بدامن کوهی خواهی رسید شاه سواری ترا پیش خواهد آمد. (انیس الطالبین ص 28)
شهسوار. کسی که در سواری اسب و غیر آن ماهر است. (فرهنگ نظام). شهسوار و فارس و راکب بزرگوار و باعظمت. (ناظم الاطباء). فرد ممتاز در سواری: ای شاه سوار ملک هستی سلطان خرد به چیره دستی. نظامی. کین شاه سوار شیرپیکر روی عربست و پشت لشکر. نظامی. بدامن کوهی خواهی رسید شاه سواری ترا پیش خواهد آمد. (انیس الطالبین ص 28)